Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . رفاه
[اسم]
welfare
/ˈwel.fer/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رفاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهروزی
بهزیستی
رفاه
رفاهی
مترادف و متضاد
well-being
1.Social welfare
1. رفاه اجتماعی
2.Welfare work for the needy
2. فعالیت برای رفاه نیازمندان
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
weldment
welding hammer
welding
welder's mask
welder
welfare case
welfare state
welfare work
welfare worker
welfare-statist
کلمات نزدیک
welding goggles
welding
welder
weld
welcoming
welfare program
welfare state
well
well behaved
well cut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان