خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به شدت) کتک زدن
[فعل]
to whale on
/weɪl ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: whaled on]
[گذشته: whaled on]
[گذشته کامل: whaled on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(به شدت) کتک زدن
informal
1.Did you see her whale on her son in the market?
1. دیدی در بازار پسرش را کتک زد؟
تصاویر
کلمات نزدیک
whale of a
whale
whacko
whacking
whacked
whaler
whaling
wham
wharf
what
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان