[اسم]

wharf

/wɔrf/
قابل شمارش
[جمع: wharves]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لنگرگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسکله بارانداز بندرگاه
مترادف و متضاد dock harbor pier quay
  • 1.The lawyer insisted that his client was never seen near the wharf.
    1. وکیل اسرار داشت که موکلش هرگز نزدیک لنگرگاه، دیده نشده است.
  • 2.We watched the exhausted laborers unloading the cargo on the wharf.
    2. ما خالی کردن محموله توسط کارگران خسته بر روی لنگرگاه را مشاهده کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان