خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاغذ بستهبندی
[اسم]
wrapping
/ˈræpɪŋ/
قابل شمارش
1
کاغذ بستهبندی
روکش
1.I took the wrapping off the box.
1. من کاغذ بستهبندی را از روی جعبه کندم.
تصاویر
کلمات نزدیک
wrapper
wrapped up
wrapped around one's little finger
wraparound
wrap up
wrapping paper
wrasse
wrath
wrathful
wreak
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان