1 . مزیت 2 . برتری 3 . اولین امتیاز بعد از دوس یا تساوی 40-40 (تنیس)
[اسم]

advantage

/ədˈvæn.t̬ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مزیت

مترادف و متضاد benefit merit perk disadvantage
  • 1.For a basketball player, it's an advantage to be tall.
    1. برای یک بازیکن بسکتبال، قدبلند بودن یک مزیت است.
  • 2.Is there any advantage in arriving early?
    2. آیا زود رسیدن هیچ مزیتی دارد؟
a big/great/definite advantage
یک مزیت مهم/بزرگ/قطعی
have the advantage of something
مزیت چیزی را داشتن [از چیزی بهره بردن]
  • She had the advantage of a good education.
    او مزیت (داشتن) یک تحصیلات خوب را داشت [از تحصیلات خوب بهره برد].
to be at an advantage
مزیت داشتن
  • You will be at an advantage in the interview if you have thought about the questions in advance.
    در مصاحبه مزیت [برتری] خواهی داشت، اگر راجع به سوالات از پیش فکر کرده باشید.
advantage over somebody
مزیت (داشتن) نسبت به کسی
  • companies seeking competitive advantage over their trading rivals
    شرکت‌هایی که به دنبال داشتن مزیت رقابتی نسبت به رقبای تجاریشان هستند
توضیحاتی در رابطه با اسم advantage
advantage در این مفهوم به معنای چیزی است که نسبت به چیزی دیگر بهتر و پرکاربردتر است که همان مزیت چیزی نسبت به چیز دیگر است.

2 برتری

معادل ها در دیکشنری فارسی: برتری
مترادف و متضاد disadvantage
to give somebody/something advantage over somebody/something
به کسی/چیزی نسبت به کسی/چیزی برتری دادن
  • These new routes will give the airline an advantage over its competitors.
    این مسیرهای جدید به آن شرکت هواپیمایی نسبت به رقبایش برتری خواهد داد.
توضیحاتی در رابطه با اسم advantage
advantage در این مفهوم به معنای چیزی است که به بهتر و موفق بودن شما نسبت به دیگران کمک می‌کند. چیزی که موجب برتری داشتن شما نسبت به دیگران می‌شود.

3 اولین امتیاز بعد از دوس یا تساوی 40-40 (تنیس)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان