خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بایر (زمین)
2 . نازا
[صفت]
barren
/ˈbærən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more barren]
[حالت عالی: most barren]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بایر (زمین)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بایر
برهوت
بی آب و علف
لمیزرع
مترادف و متضاد
infertile
1.We drove through a barren, rocky landscape.
1. ما از میان زمینی بایر و سنگی رانندگی کردیم.
a barren land
یک زمین بایر
2
نازا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نازا
عقیم
formal
old use
مترادف و متضاد
infertile
fertile
a barren woman
یک زن نازا
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
barrel organ
barrel chair
barrel back sofa
barred
barramundi
barrette
barricade
barrister
barroom
barrow
کلمات نزدیک
barrel organ
barrel
barre
barranca
barramundi
barrette
barricade
barrier
barrier reef
barring
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان