[اسم]

barrel

/ˈbærəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بشکه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بشکه چلیک
  • 1.The art of barrel-making is an ancient skill.
    1. هنر بشکه‌سازی یک مهارت باستانی است.
  • 2.They filled the barrels with wine.
    2. آنها بشکه‌ها را پر از شراب کردند.
a barrel of oil
یک بشکه نفت

2 لوله (تفنگ)

a gun barrel
لوله تفنگ
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان