خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مثانه
[اسم]
bladder
/ˈblædər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مثانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مثانه
1.He died of bladder cancer.
1. او از سرطان مثانه در گذشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
blackthorn
blackout
blackness
blacklight paint
blackhead
blaeberry
blah blah blah
blame
blanch
blanching agent
کلمات نزدیک
blackthorn
blacksmithing
blacksmith
blackpool
blackout
blade
blah
blame
blameless
blameworthy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان