1 . ویولن‌سل
[اسم]

cello

/ˈʧɛloʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ویولن‌سل ویولن بزرگ، چلو

معادل ها در دیکشنری فارسی: ویولنسل
مترادف و متضاد violoncello
  • 1.His wife was a fine pianist, he himself a first-rate performer on the cello.
    1. همسرش به خوبی پیانو می‌زند، خود او هم نوازنده تراز اول ویولن‌سل است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان