خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوست پسر سابق
[اسم]
ex-boyfriend
/ɛks-ˈbɔɪˌfrɛnd/
قابل شمارش
1
دوست پسر سابق
1.John is my ex-boyfriend.
1. "جان" دوست پسر سابقم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ex officio
ex
ewe
evolve
evolutionary
ex-directory
ex-girlfriend
ex-husband
ex-service
ex-wife
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان