1 . در معرض (خطر، انتقاد و...) 2 . (فضای) باز
[صفت]

exposed

/ɪkˈspoʊzd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exposed] [حالت عالی: most exposed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در معرض (خطر، انتقاد و...) بی‌پناه

معادل ها در دیکشنری فارسی: برملا
  • 1.The old fort was very exposed.
    1. دژ قدیمی بسیار در معرض (خطر) بود.

2 (فضای) باز بدون سرپناه

  • 1.The cottage is in a very exposed position on the top of a hill.
    1. کلبه در یک فضای باز روی یک تپه قرار دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان