خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مواد غذایی
[اسم]
groceries
/ˈgroʊ.sə.riːz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مواد غذایی
خواربار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواربار
1.We usually shop for groceries on Saturday.
1. ما معمولا روز شنبه مواد غذایی خریداری میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
grocer's
grocer
groan
grizzly bear
grizzly
grocery
grocery clerk
grocery store
groggy
groin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان