خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستبند (پلیس)
[اسم]
handcuffs
/ˈhændˌkʌfs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستبند (پلیس)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستبند
1.Please take the handcuffs off my hand.
1. لطفاً این دستبند را از دست من باز کن.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
gift box
funny business
dream ticket
done and dusted
creative accounting
licence to print money
license to print money
play the market
shotgun approach
signed and sealed
کلمات نزدیک
handcuff
handcrafted
handcart
handbrake turn
handbrake
handful
handgun
handheld
handicap
handicapped
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان