Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . معلول
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
handicapped
/ˈhændikæpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more handicapped]
[حالت عالی: most handicapped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معلول
ناتوان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
معلول
مترادف و متضاد
disabled
1.a visually handicapped child
1. یک کودک ناتوان از لحاظ بینایی [نابینا]
2.The accident left him physically handicapped.
2. تصاودف باعث شد او معلول جسمی شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
handicap
handheld
handgun
handful
handcuffs
handicraft
handily
handiwork
handkerchief
handle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان