1 . تاریخی
[صفت]

historical

/hɪˈstɔːr.ɪ.kəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more historical] [حالت عالی: most historical]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تاریخی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاریخی
مترادف و متضاد ancient documented past recorded contemporary legendary
  • 1.Many important historical documents were destroyed when the library was bombed.
    1. بسیاری از اسناد مهم تاریخی زمانی که کتابخانه بمباران شد، نابود شدند.
  • 2.She specializes in historical novels set in eighteenth-century England.
    2. او در رمان‌های تاریخی که در انگلستان قرن هجدهم واقع شده‌اند، تخصص دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان