خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحقیر کردن
[فعل]
to humiliate
/hjuˈmɪliˌeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: humiliate]
[گذشته: humiliate]
[گذشته کامل: humiliate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تحقیر کردن
خوار کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحقیر کردن
خجالت دادن
1.Are you trying to humiliate me?
1. سعی داری مرا خوار کنی [سعی بر خوار کردن من داری]؟
2.He humiliated me in front of my friends.
2. او، مرا جلوی دوستانم، تحقیر کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
humidity
humidify
humidifier
humid
humerus
humiliated
humiliating
humiliation
humility
hummingbird
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان