1 . بهبود
[اسم]

improvement

/ɪmˈpruːv.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بهبود پیشرفت

معادل ها در دیکشنری فارسی: اصلاح افاقه بهبود بهسازی
مترادف و متضاد advance development upgrade deterioration
  • 1.The economy has shown significant improvement over the past 9 months.
    1. اقتصاد در نه ماه گذشته بهبود قابل‌توجهی نشان داده‌است.
  • 2.We are seeing significant improvements in test scores.
    2. ما ناظر بهبودهای چشمگیری در نمرات امتحان هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان