[اسم]

mother-in-law

/ˈmʌð.ər.ɪn.lɔː/
قابل شمارش

1 مادر شوهر مادر زن

معادل ها در دیکشنری فارسی: مادرشوهر مادرزن
  • 1.I get on well with my mother-in-law.
    1. من با مادر شوهرم/مادر زنم خوب کنار می آیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان