1 . ساده‌لوح
[صفت]

naive

/naɪˈiːv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more naive] [حالت عالی: most naive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساده‌لوح بی‌تجربه، ساده

disapproving
  • 1.I can't believe you were so naive as to trust him!
    1. من نمی‌توانم باور کنم که تو آن‌قدر ساده‌لوح بودی که به او اعتماد کنی!
a naive question
یک سؤال ساده‌لوحانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان