1 . بازده 2 . تولید کردن
[اسم]

output

/ˈaʊtpʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازده تولید، برونداد، خروجی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازده خروجی برونداد راندمان
  • 1.Manufacturing output has increased by 8%.
    1. بازده کارخانه تا 8% افزایش یافته است.
[فعل]

to output

/ˈaʊtpʊt/
فعل گذرا
[گذشته: outputted] [گذشته: outputted] [گذشته کامل: outputted]

2 تولید کردن بازده داشتن

specialized
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان