1 . محسوس
[صفت]

perceptible

/pərˈsɛptəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more perceptible] [حالت عالی: most perceptible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محسوس قابل توجه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پدیدار محسوس
  • 1.a perceptible decline in public confidence
    1. کاهشی محسوس در اعتماد عمومی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان