1 . وقت‌شناس
[صفت]

punctual

/ˈpʌŋkʧuəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more punctual] [حالت عالی: most punctual]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وقت‌شناس سروقت

معادل ها در دیکشنری فارسی: وقت‌شناس
  • 1.he's the most punctual person I know.
    1. او وقت‌شناس‌ترین فردی است که می‌شناسم.
  • 2.She is always punctual.
    2. او همیشه وقت‌شناس است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان