خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معمولی
[صفت]
run-of-the-mill
/ˌrʌn əv ðə ˈmɪl/
غیرقابل مقایسه
1
معمولی
پیش پا افتاده
disapproving
1.a run-of-the-mill job
1. یک شغل معمولی
2.These should be run-of-the-mill problems to the experienced manager.
2. اینها برای یک مدیر باتجربه باید مشکلات پیش پا افتادهای باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
run-in
run-down
run up against
run up
run to
run-out
run-through
run-up
runabout
runaway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان