خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داربست
[اسم]
scaffolding
/ˈskæfəldɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داربست
داربست بندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داربست
1.Scaffolding has been erected around the tower and repair work will start next week.
1. داربست اطراف برج برپا شده است و کار تعمیر هفته آینده شروع خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scaffold
scad
sayonara
say
saxophonist
scald
scalded milk
scale
scalene triangle
scallion
کلمات نزدیک
scaffold
scabies
scabbard
scab
saying
scalar
scald
scalding
scale
scales
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان