1 . کمیاب
[صفت]

scarce

/skɛrs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: scarcer] [حالت عالی: scarcest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کمیاب کم

معادل ها در دیکشنری فارسی: نایاب نادر قحط کمیاب
formal
مترادف و متضاد hard to find scant sparse abundant plentiful
  • 1.Because there is little moisture in the desert, trees are scarce.
    1. چون رطوبت کمی در بیابان هست، درخت کمیاب است.
  • 2.Chairs that are older than one hundred years are scarce.
    2. صندلی‌هایی که بیش از صد سال قدمت دارند کمیاب هستند.
  • 3.How scarce are good cooks?
    3. چقدر آشپز خوب کمیاب است؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان