1 . قفسه
[اسم]

shelf

/ʃelf/
قابل شمارش
[جمع: shelves]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قفسه

معادل ها در دیکشنری فارسی: طبقه قفسه
مترادف و متضاد rack sill
  • 1.a glass shelf
    1. یک قفسه شیشه ای
  • 2.on the top shelf
    2. روی قفسه بالایی
  • 3.One wall had shelves from floor to ceiling.
    3. یک دیوار از کف تا سقف قفسه داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان