1 . شیب 2 . شیب داشتن
[اسم]

slope

/sloʊp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شیب سراشیبی

معادل ها در دیکشنری فارسی: شیب
مترادف و متضاد incline
  • 1.a mountain slope
    1. سراشیبی کوهستانی
  • 2.The roof is at a slope of 30°.
    2. سقف شیب °30 دارد.
[فعل]

to slope

/sloʊp/
فعل ناگذر
[گذشته: sloped] [گذشته: sloped] [گذشته کامل: sloped]

2 شیب داشتن سراشیبی داشتن

  • 1.The garden slopes down towards the river.
    1. باغ به سمت رودخانه سراشیبی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان