خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیر دادن (به نوزاد)
[فعل]
to suckle
/ˈsʌkl/
فعل گذرا
[گذشته: suckled]
[گذشته: suckled]
[گذشته کامل: suckled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شیر دادن (به نوزاد)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیر دادن
1.a mother suckling a baby
1. مادری در حال شیر دادن به یک نوزاد
تصاویر
کلمات نزدیک
sucker
suck up
suck
suchlike
such as
suckling
sucrose
suction
sudden
sudden death playoff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان