خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعویض کردن
[فعل]
to supplant
/səˈplænt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: supplanted]
[گذشته: supplanted]
[گذشته کامل: supplanted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تعویض کردن
جایگزین کردن
مترادف و متضاد
replace
supersede
1.domestic production has been supplanted by imports and jobs have been lost.
1. واردات جایگزین تولید داخلی شده است [تولید داخلی جای خود را به واردات داده است] و کار های زیادی از بین رفته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
supper
supine
supervisory
supervisor
supervision
supple
supplement
supplemental
supplementary
suppliant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان