[صفت]

supplementary

/ˌsʌplɪˈmɛntəri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more supplementary] [حالت عالی: most supplementary]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مکمل اضافی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکمیلی مکمل
  • 1.This program offers supplementary information about the news.
    1. این برنامه اطلاعات مکمل درباره اخبار ارائه می‌دهد.
supplementary vitamins
ویتامین‌های مکمل
[اسم]

supplementary

/ˌsʌplɪˈmɛntəri/
قابل شمارش

2 آدم یا چیز اضافی آدم یا چیز مکمل

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان