خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خودنمایی کردن
2 . (رفتار، سخن و ...) خودنمایانه
3 . آدم شیکپوش
[فعل]
to swank
/swæŋk/
فعل ناگذر
[گذشته: swanked]
[گذشته: swanked]
[گذشته کامل: swanked]
صرف فعل
1
خودنمایی کردن
پز دادن
[اسم]
swank
/swæŋk/
غیرقابل شمارش
2
(رفتار، سخن و ...) خودنمایانه
تظاهر، خودنمایی
مترادف و متضاد
ostentation
3
آدم شیکپوش
تصاویر
کلمات نزدیک
swan off
swan
swampy
swampland
swamped
swanky
swansong
swap
swarm
swarthy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان