1 . مشکل 2 . زحمت 3 . مشوش کردن 4 . مزاحم شدن
[اسم]

trouble

/ˈtrʌbl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مشکل دردسر

مترادف و متضاد difficulty problem
  • 1.I'd like to go to the party, but the trouble is my parents won't let me.
    1. من دوست دارم به مهمانی بروم ولی مشکل این است که والدینم اجازه نمی‌دهند.
to have trouble doing something
مشکل داشتن
  • 1. Parents often have trouble finding restaurants that welcome young children.
    1. والدین اغلب در پیداکردن رستوران‌هایی که بچه‌های کوچک را می‌پذیرند، مشکل دارند.
  • 2. We have trouble getting staff.
    2. ما در پیداکردن خدمه مشکل داریم.
to have trouble with something
با چیزی مشکل/دردسر داشتن
  • 1. The form was terribly complicated and I had a lot of trouble with it.
    1. آن پرسشنامه خیلی پیچیده بود و من مشکلات زیادی با آن داشتم.
  • 2. We've never had much trouble with vandals around here.
    2. ما هیچوقت در این حوالی دردسر زیادی با خرابکارها نداشته‌ایم.
to make trouble for somebody
برای کسی دردسر درست کردن
  • He could make trouble for me if he wanted to.
    او اگر می‌خواست می‌توانست برای من دردسر درست کند.
to be in trouble
در دردسر بودن
  • She'll be in big trouble if she's late again.
    او در دردسر بزرگی خواهد بود، اگر دوباره دیر کند.
to run into/get into trouble
به مشکل برخوردن
  • They got into trouble with the police.
    با پلیس به مشکل برخوردند.

2 زحمت مشکل

مترادف و متضاد bother inconvenience
  • 1.I could give you a lift - it's no trouble.
    1. من می‌توانم تو را برسانم؛ زحمتی نیست.
to put somebody to trouble
کسی را به زحمت انداختن
  • I don't want to put you to a lot of trouble.
    من نمی‌خواهم خیلی شما را به زحمت بیندازم.
[فعل]

to trouble

/ˈtrʌbl/
فعل گذرا
[گذشته: troubled] [گذشته: troubled] [گذشته کامل: troubled]

3 مشوش کردن دلواپس کردن

مترادف و متضاد concern worry
to trouble somebody
کسی را نگران کردن
  • I was troubled by the news.
    من از شنیدن خبر نگران شدم.

4 مزاحم شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آزار دادن زحمت دادن آویزان شدن
مترادف و متضاد bother
  • 1.I'm sorry to trouble you, but you're sitting in my seat.
    1. ببخشید مزاحم شما می‌شوم، اما شما در جای من نشسته‌اید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان