1 . بدون شرط
[صفت]

unconditional

/ˌʌnkənˈdɪʃənl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unconditional] [حالت عالی: most unconditional]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون شرط غیر مشروط، بی قید و شرط

معادل ها در دیکشنری فارسی: بلاشرط بی‌قید و شرط بدون قید و شرط
مترادف و متضاد conditional
  • 1.the unconditional surrender of military forces
    1. تسلیم بی قید و شرط نیروهای ارتش
  • 2.unconditional love
    2. عشق بدون شرط
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان