Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لباس در آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to undress
/ʌnˈdres/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: undressed]
[گذشته: undressed]
[گذشته کامل: undressed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لباس در آوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برهنه شدن
لخت کردن
لخت شدن
مترادف و متضاد
strip
take one's clothes off
take someone's clothes off
dress
1.She undressed the children and put them to bed.
1. او لباس بچهها را در آورد و آنها را در تخت گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
undoubtedly
undone
undomesticated
undo
undirected
undressed
undue
unduly
unearth
unembarrassed
کلمات نزدیک
undoubtedly
undoubted
undone
undoing
undo your top button.
undressed
undue
undulate
undulating
undulation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان