خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویولن
[اسم]
violin
/ˌvɑɪ.əˈlɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ویولن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ویولن
1.I've been learning the violin for the last four years.
1. چهار سال گذشته را به یادگیری ویولن پرداختهام.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
violet-pink
violet
violently
violent
violence
violinist
violoncello
viper
viper's grass
viral
کلمات نزدیک
violet
violently
violent
violence
violator
violinist
violist
vip
vip lounge
viper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان