خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از خواب بیدار شدن
2 . حواس خود را جمع کردن
3 . از خواب بیدار کردن
[فعل]
to wake up
/weɪk ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: woke up]
[گذشته: woke up]
[گذشته کامل: woken up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از خواب بیدار شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
از خواب برخاستن
بیدار شدن
1.I must wake up early tomorrow.
1. فردا باید زود از خواب بیدار شوم.
2
حواس خود را جمع کردن
1.Wake up and listen!
1. حواست را جمع کن و گوش بده!
3
از خواب بیدار کردن
to wake somebody up
کسی را بیدار کردن
Try not to wake the baby up.
سعی کن بچه را بیدار نکنی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
wake
waitress
waiting room
waiting game
waiting area
waking up
waldmeister
wales
walk
walk away
کلمات نزدیک
wake
waiver
waive
waitstaff
waitress
wake up and smell the coffee
wake-up
wake-up call
wake-up service
wakeboarding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان