[فعل]

to wake

/weɪk/
فعل ناگذر
[گذشته: woke] [گذشته: woke] [گذشته کامل: woken]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیدار شدن

مترادف و متضاد awake get up wake up fall asleep sleep
  • 1.I always wake early in the summer.
    1. من همیشه در تابستان زود بیدار می‌شوم.
to wake up
بیدار شدن
  • 1. Come on, wake up, breakfast is ready.
    1. زود باش، بیدار شو، صبحانه آماده است.
  • 2. I woke up with a headache.
    2. من با یک سردرد بیدار شدم.
کاربرد فعل wake به معنای بیدار شدن
معادل فعل wake در فارسی "بیدار شدن" است. این فعل اشاره به از خواب بیدار شدن دارد. برای مثال:
".Wake up! It's eight o'clock" (بیدار شو! ساعت هشت است.)
نکته: این فعل معمولاً با قید up به کار می‌رود.

2 بیدار کردن

to wake somebody up
کسی را بیدار کردن
  • Can you wake us up at 7, please?
    آیا می‌توانی ما را ساعت 7 بیدار کنی؟
[اسم]

wake

/weɪk/
قابل شمارش

3 رد (کشتی، قایق یا هواپیما) موج (حاصل از حرکت کشتی)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان