Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیش خدمت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
waitperson
/ˈweɪtpɜːrsn/
قابل شمارش
[جمع: waitpersons]
1
پیش خدمت
گارسون
1.She asked the waitperson what she would recommend on the menu.
1. او از گارسون پرسید چه چیزی را از منو پیشنهاد می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
waiting room
waiting list
waiting
waiter
wait up
waitress
waitstaff
waive
waiver
wake
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان