خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوراک سبک
2 . ساندویچ
3 . ابرنویسه (داستان مصور)
[اسم]
el bocadillo
/bˌokaðˈiʎo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: bocadillos]
1
خوراک سبک
میانوعده
1.Nos sirvieron unos bocadillos deliciosos con las bebidas.
1. به ما چندین میانوعده خوشمزه با نوشیدنی دادند.
2
ساندویچ
1.Para el almuerzo comió un bocadillo de jamón y queso.
1. برای ناهار ساندویچ کالباس با پنیر خوردم.
3
ابرنویسه (داستان مصور)
بالون سخن
1.Quien sea que escribe los bocadillos de esta tira cómica es muy listo.
1. هر کسی که ابرنویسههای این داستان مصور را مینویسد، خیلی باهوش است.
کلمات نزدیک
acompañamiento
entrada
postre
ensalada
sopa
desayuno
almuerzo
cena
picnic
marisco
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان