خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیشه
2 . پنجره
[اسم]
el cristal
/kɾistˈal/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
شیشه
1.Esteban es un joven diseñador que trabaja con cristal.
1. "استبان" یک طراح جوان است که با شیشه کار میکند.
2
پنجره
شیشه
1.Está lloviendo. Sube el cristal.
1. دارد باران میبارد. شیشه را بده بالا.
کلمات نزدیک
goma
fragilidad
elasticidad
observación
hipótesis
barro
elástico
frágil
estadístico
cálculo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان