خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشسان
[صفت]
elástico
/elˈastiko/
قابل مقایسه
[حالت مونث: elástica]
[جمع مونث: elásticas]
[جمع مذکر: elásticos]
1
کشسان
کشی، قابل ارتجاع
1.Los pantalones de maternidad de Jolene tienen una parte elástica para hacer lugar al crecimiento del bebé.
1. شلوار بارداری "ژولن" دارای بخشی قابل ارتجاع است که با رشد بچه جا باز میکند.
کلمات نزدیک
barro
cristal
goma
fragilidad
elasticidad
frágil
estadístico
cálculo
estadística
álgebra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان