خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صبر کردن
2 . امیدوار بودن
[فعل]
esperar
/ˌespɛɾˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: esperé]
[حال: espero]
[گذشته: esperé]
[گذشته کامل: esperado]
صرف فعل
1
صبر کردن
1.Espera que ya vengo.
1. صبر کن که الان میآیم.
2
امیدوار بودن
امید داشتن
1.Espero saber de ti pronto.
1. امیدوارم که زودتر خبری از تو بشنوم.
کلمات نزدیک
máquina
grito
volar
cierto
fino
plan
figura
caja
sustantivo
resto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان