1 . صبر کردن 2 . امیدوار بودن
[فعل]

esperar

/ˌespɛɾˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: esperé] [حال: espero] [گذشته: esperé] [گذشته کامل: esperado]

1 صبر کردن

  • 1.Espera que ya vengo.
    1. صبر کن که الان می‌آیم.

2 امیدوار بودن امید داشتن

  • 1.Espero saber de ti pronto.
    1. امیدوارم که زودتر خبری از تو بشنوم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان