خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چاق
[صفت]
gordo
/ɡˈɔɾðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: gorda]
[جمع مونث: gordas]
[جمع مذکر: gordos]
1
چاق
1.Ese gato está tan gordo que no alcanza saltar al sofá.
1. این گربه آنقدر چاق است که نمیتواند روی مبل بپرد.
کلمات نزدیک
adulto
de mediana edad
comenzar
parar
empujar
enfadado
cuerpo
pelo
cara
tejado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان