خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میان حرف کسی پریدن
[فعل]
interrumpir
/ˌintɛrumpˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: interrumpí]
[حال: interrumpo]
[گذشته: interrumpí]
[گذشته کامل: interrumpido]
صرف فعل
1
میان حرف کسی پریدن
حرف کسی را قطع کردن
1.Uno de los alumnos interrumpió al profesor para hacerle una pregunta importante.
1. یکی از دانشآموزان حرف معلم را قطع کرد تا یک سؤال مهم از او بپرسد.
کلمات نزدیک
informático
informal
mirar
idioma
cómo estás
ordenar
profa
saludo
unir
a dónde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان