1 . مرتب کردن
[فعل]

ordenar

/ˌɔɾðenˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: ordené] [حال: ordeno] [گذشته: ordené] [گذشته کامل: ordenado]

1 مرتب کردن منظم کردن

  • 1.¿Me puedes explicar cómo ordenaste estas carpetas?
    1. می‌توانی به من توضیح بدهی که چگونه این فایل‌ها را مرتب کردی؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان