خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سینه
[اسم]
el pecho
/pˈetʃo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: pechos]
1
سینه
قفسه سینه
1.El levantador de pesas tiene el pecho ancho.
1. وزنهبردار سینه پهنی دارد.
کلمات نزدیک
mama
ombligo
vientre
pie
rodilla
codo
pezón
hombro
cuello
trasero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان