خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشگیری
[اسم]
la prevención
/pɾˌeβɛnθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
پیشگیری
جلوگیری
1.Las autoridades están tomando medidas para la prevención de enfermedades infectocontagiosas.
1. مسئولین در حال انجام اقداماتی برای پیشگیری از بیماریهای عفونی قابلانتقال هستند.
کلمات نزدیک
perjudicial
terapéutico
cefalea
súbito
sentimiento
paliativo
eficacia
utilización
agua potable
efectividad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان