خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پریدن
2 . شکستن (قانون)
[فعل]
saltar
/saltˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: salté]
[حال: salto]
[گذشته: salté]
[گذشته کامل: saltado]
صرف فعل
1
پریدن
1.Saltaron desde el tercer piso huyendo del fuego.
1. آنها از طبقه سوم پریدند تا از آتش فرار کنند.
2
شکستن (قانون)
نقض کردن
(saltarse)
1.La empresa tuvo muchos problemas después de saltarse algunos reglamentos.
1. پس از اینکه شرکت چندین قانون را نقض کرد، دچار مشکلات زیادی شد.
کلمات نزدیک
salir
recoger
rato
querer
quedar
sesión
siempre
sonar
tiempo libre
todo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان