1 . قابل خوردن 2 . مواد خوراکی
[صفت]

comestible

/kɔmɛstibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: comestible] [مذکر قبل از حرف صدادار: comestible] [جمع مونث: comestibles] [جمع مذکر: comestibles]

1 قابل خوردن خوراکی، خوردنی

  • 1.Beaucoup de fruits sont comestibles, mais certains sont vénéneux.
    1. بسیاری از میوه‌ها قابل خوردن هستند؛ اما برخی (میوه‌ها) سمی هستند.
  • 2.Le coing n'est comestible que cuit.
    2. میوه به فقط در حالت پخته قابل خوردن است.
[اسم]

les comestible

/kɔmɛstibl/
قابل شمارش جمع مذکر

2 مواد خوراکی اغذیه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان