خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معنی ضمنی (زبانشناسی)
[اسم]
la connotation
قابل شمارش
مونث
1
معنی ضمنی (زبانشناسی)
ویژگی فرعی، دلالت ضمنی
تصاویر
کلمات نزدیک
connivence
connexion
connecté
connecter
connaître une ville comme sa poche
connu
connu comme le loup blanc
conquis
conquérant
conquérir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان